شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی

انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی ، خویشاوندی ، شجره نسب ، سلسله نسب ، آیت اللهی های یزد

شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی

انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی ، خویشاوندی ، شجره نسب ، سلسله نسب ، آیت اللهی های یزد

شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی
علی رضا آیت اللهی alireza ayatollahi

متولد 1324 . مقیم تهران ( Tehran ) از 1344
دارای تحصیلات ادبیات در ایران ، زبان و ادبیات و فرهنگ و تمدن در اکس آن پرووانس فرانسه ، علوم اجتماعی در ایران ، معماری در ایتالیا ، شهرسازی در اسپانیا ، و مدیریت دولتی ، و دوره های دکتری آمایش سرزمین ، مردم شناسی - جامعه شناسی و اقتصاد در دانشگاه اکس - مارسی . فعالیت سردبیری ماهنامه علمی - هنری ، سرویراستاری ادبی ، فنی و علمی در متون اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی . سردبیری ماهنامه مجلس . آموزش آئین نگارش به مدیران کشور ، آموزش ادبیات فارسی در دانشگاه ( عضو هیئت علمی سابق دانشگاهها ) . دارای بیش از دویست تالیف و تصنیف ( استاد سابق پژوهش ) . هم اکنون : پژوهشگر آزاد ؛ که از جمله در این سایت اگر چه مورٌخ نما است در واقع بیشتر به تاریخ شفاهی در حوزه آنتروپولوژی و اتنولوژی می پردازد و انتظار یاری از تمام نیکو صفتان . با تمنٌای نظردهی از صاحبنظران .

۹ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

« مسجد ملٌا اسمعیل و بانی آن

یکی از مساجد مهم یزد که امروزه دایر و پررونق است مسجد ملٌا اسمعیل است . این مسجد از زینتهای ظاهره مانند کاشی و کتیبه و نقاشی برکنار است ولی ساختمان آن و ارتفاع گنبد و پیش طاق و وسعت آن از صحن و رواق گرمخانه و مدرسه که جنب آنست در درجه اوٌل واقع است و از هرجهة بعد از مسجد جمعه و مسجد میرچقماق بر همه مساجد یزد مزیت دارد .

این مسجد را مرحوم آیة الله آخوند ملٌا اسمعیل عقدائی در عهد سلطنت فتحعلی شاه قاجار در یزد ساخته است ... »

از : عبدالحسین آیتی . آتشکده یزدان ( تاریخ یزد ) . یزد . 1317 . ص390 .

توضیحات :

- گفته اند که عبدالحسین آیتی تقریبا" تمام این کتاب خود را خارج از یزد تالیف کرده است و در سال بازگشت خود به یزد ، 1317 خورشیدی ، در چاپخانه گلبهار یزد به طبع رسانده است ؛ و بنابراین سهم ذهنیت ها در نوشته های وی بسیار چشمگیر می نمایند .

- رونق این مسجد که نام اصلیِ آن مسجد اعظم یزد بوده است در دهه های قبل از نگارش کتاب ، عهد آخوند ملٌا اسماعیل و جانشینان بلافصلش و بعدا " در دهه های 1280 و به ویژه 1290 ( همزمان با مشروطیت و امامت جماعت حجت الاسلام والمسلمین آقا میرزا محمد جعفر شریف ) - 1300 و 1310( و امامت جماعت آیت الله سید عبدالحی طباطبائی یزدی ) - و .... بوده است ...

- آیتی به دلیل سوابق مذهبی خود ، حتی در زمانی که در یزد دبیر دبیرستان بوده است محبوبیت و مقبولیتی نزد اکثر قریب به اتفاق اعضاء دودمان آیت اللهی در یزد ( احفاد آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی ) نداشته است و نزد طایفه ی آیت اللهی نظر به مورد مشکوک شهید شدن آیت الله آقا شیخ هادی نصر آبادی ( آیت اللهی ) و نیز قتل دونفر از کارگران شهر داری که در میدان شاه شاغل بوده اند ، عملا" مطرود ؛ و بالعکس چنانکه گفته اند با آیت الله آقاشیخ اسدالله ثقة الاسلام ، امام مسجد امیر چقماق یزد ، رابطه ای حسنه داشته از کمک های ایشان بهره مند می گردیده است .

- بانی مسجد در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار ، شخص آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی ( به قولی در زمین اهدائی حاج عزیز چیت ساز ابوالزوجه ی آخوند ؟ ) بوده است که به منظور امکان ادامه ساختمان مسجد با ایادی آن سلطان در یزد مماشات می کرده است ، منتهی ادامه ساختمان مسجد توسط حاج محمد ابراهیم شریف ، فرزند حاج عزیز چیت ساز ، و حمایت های واعظِ شهیر جناب میرزا سید سلیمان طباطبائی نائینی یزدی ، شوهر خواهر آخوند و از ثروتمندان بزرگ و خیٌر و میهمان نواز آن زمان ، و ساخت مدرسه ی جنب آن که در واقع مدرسه قائمیه نام دارد توسط روحانی اعلم و جانشین آخوند و فرزند حاج محمد ابراهیم ، یعنی حاج میرزا علیرضا شریف صورت پذیرفته است .


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۶
علیرضا آیت اللهی

حاجی ملک ، فرزند اصلان خان ، 

تبریزی بوده است یا ... یزدی ؟ (2)


مجموعا" روایات پیران قوم آیت اللهی در دهه ی 1340 بر این بود که حاجی ملک ، فرزند اصلان خان ، در عقدا گوشه عزلت گزیده به عبادت و ، و در آن عصر که هنوز مذهب شیعه دوازده امامی و روحانیت مبلغ آن اینچنین گسترش نیافته بوده است بدون آنکه القاب آخوند و ملٌا اتخاذ کند ، مرجعیت دینی مردم عقدا مشغول بوده و از همان عقدا به سفر حج مشرف شده است ، امٌا بزرگی جهاندیده بوده بارها به زیارت عتبات عالیات و مشهد مقدس رفته  و نخستین یا شاید از نخستین کسانی بوده است که فزندانشان را برای آموزش در مکتب اصولی در عتبات عالیات به آن دیار اعزام نموده اند . بنابر این احتمال اینکه در محلی دیگر تجارت می کرده است هم وجود داشته است . با اینهمه چنان که از گفته های درون طایفه ای بر می آید کسی حاج محمد عبدالملک را اهل عقدا و عقدائی نمی دانسته است .

بنا به فرضیٌات آنتروپولوژیکی ، حاجی ملک که کاروان خویشان  و نزدیکانش را به سوی ناحیه یزد هدایت کرده است لابد در همان حوالی 1161 ه . ق به حدٌ کافی بالغ بوده است ؛ یا پس از اطمینان به امن بودن محل زندگی آنان به خونخواهی پدر به تبریز باز گشته در آن مقاتله های انبوه میان افشاریان بین خود و خود با دیگران کشته شده است یا به صورتی تارک دنیای سیاست و هیاهوها و ماجراهای تقریبا" همه روزه ی آن بدون نام و نشان در ناحیه ی یزد می زیسته است .

امٌا از آنجا که رسم ییلاق - قشلاق کردن ، حتی برای شهریان و شهرنشینان ِ البته اعیان یزد وجود داشته است ؛ و نیمی از سال را در ییلاق و نیمی دیگر را در قشلاق بوده اند ؛ و در نتیجه نیمی از فرزندان این اعیان در ییلاق متولد می شده اند بعید نیست که ، بنابه آتشکده یزدان ، عقدا زادگاه آخوند ملٌا اسماعیل بوده باشد ؛ امٌا در این که مقر اصلی حاج محمد عبدالملک بوده باشد تردید فراوان وجود دارد ؛ به ویژه از این نظر که چنین حاکم زاده ای لابد در خانه ای معمولی سکونت نمی کرده است ، و از خانه ی مناسب وی ، با چنین مشخصاتی ، در عقدا اثری دیده نشده است ؛ به اضافه ی اینکه مقبره چنین بزرگانی ، به خصوص کسی که در مقام جدٌ اعلای چنین طایفه ای بزرگ در ناحیه قرار دارد ، پنهان نمی ماند ؛ و در عقدا از هیچ یک از این دو اثری نیست و این گفته که وی با وجود داشتن املاک و مستغلات در عقدا ، در آن محل مستقر نبوده است به حقیقت نزدیک تر می نماید .  

در افسانه ی مهاجرت سریع حاج محمد عبدالملک به یزد و بنیان نهادن روستای عبدالملک در شرق شهر یزد تردیدی فراوان وجود دارد ؛ چرا که بر خلاف املاک و آثاری که از عبدالملک در عقدا به جای مانده بوده است هیچ اثری از چنین شخصیتی در شهر یزد به دست نیامده است ؛ مگر گفته ی شخصی معمٌر در حوالی 1346 که ایشان را ساکن  یزد و مدفون در گورستان جوب هرهر میشمرد که مقبره اش با صدها مقبره دیگر طی یک سیل ویران شده است .

با اینهمه در صورتی که حاج محمد عبدالملک تبریزی در یزد می زیسته است ، با توجه به اینکه محله ای از یزد یا لااقل کوچه ای از آن به سکونت تبریزیان اختصاص داشته است ، بسیار زیاد است ؛ و اگر در محلی غیر از شهرهای یزد و عقدا فوت نکرده باشد احتمال اینکه جنازه اش را برای دفن به عتبات عالیات یا مشهد یا حتی زادگاهش تبریز منتقل کرده باشند نیز وجود دارد .

در نتیجه نمی توان حسب این نوشته یا آن نوشته که بیشتر غیر مستند ، افواهی و گُمانی به نظر می رسند حاج عبدالملک را عقدائی خواند و آنچه بیش از همه مسلم می نماید تولد ، سکونت اولیه و تعلق وی به تبریز است . *

* مجموعا" به نظر می رسد که در جامعه ی یزد آن روز ، به ویژه بنا به خصائل تاریخگرائی و نسب گرائی و شرافت اجدادی خود ، اگر آخوند ملٌا اسماعیل از نسبی شناخته شده و والا برخوردار نبود شاید به چنان توفیقاتی که رسیده است هرگز دست نمی یافت .

* از منابعی که سبب شهرت آخوند ملٌا اسماعیل و احفادش به عقدائی شده اند کتاب آتشکده یزدان ( تاریخ یزد ) از عبدالحسین آیتی بافقی است که به زودی به بر رسی موضوع در آن ، و ارزشیابی لازم خواهیم پرداخت . 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۰
علیرضا آیت اللهی

حاجی عبدالملک ، فرزند اصلان خان ، 


تبریزی بوده است یا ... یزدی ؟


از آنجا که نادرشاه افشار در درگز به دنیا آمده است میتوان چنین تعبیر کرد که عمٌه زادگان وی و از آنجمله سردار امیر اصلان خان قرخلو نیز از مردم درگز یا بنا به شواهد و قرائن موجود ابیورد یا به طور کلٌی از مردم ناحیه از خراسان بوده اند .

سردار امیر اصلان خان ، جدٌ پدری آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی ، بیشتر ساکن تبریز و حاکم تبریز بوده است ، به همین جهت تبریزی خوانده شده است و هیچگاه در عقدا سکونت نداشته است .

قاعدتا" معدودی از افشاریان که به خدمت صفویان در آمده اند از همان اوائل حکومت صفویان به ناحیه و شهریزد وارد شده اند ، امٌا ورود قِرِخلوئی ها که گاه بدون آنکه همه شان از فرزندان نادرشاه باشند  افشار نادری محسوب می شوند به احتمال بسیار به حضور حاجی ملک ، فرزند اصلان خان پس از قتل نادر شاه و پس از قتل خیانتکارانه و خدعه آمیز اصلان خان در 1161 ه . ق درحوالی تبریز ، معطوف می شود که مدتی ، هرچند محدود ، در عقدا سکونت گزیده است ؛ و شاهد آن املاک بسیار وسیعی بوده است که از وی در عقدا به دودمانش به ارث رسیده است ؛ و گویا در یزد - فیروز آباد - میبد ، و حتی اصفهان نیز املاکی از وی باقی مانده است . 

موضوع قابل توجه دیگر در خویشاوندی ، وراثت و به طور کلٌی مشخصات یک گروه در انسان شناسی اجتماعی وراثت ژنتیکی و تربیتی فرزندان ذکور از سوی مادر است که چگونه عبدالملک به جای « خان » به یک « حاجی » تبدیل شده است ؟!

آیا عبدالملک از سوی مادر خود :

- تبریزی نبوده است ؟

- متولد تبریز و تبریزی زاده نبوده است ؟

- روحانی زاده نبوده است ؟

- مجموعا" و به طور کامل تبریزی محسوب نمی شده است ؟

و....

- چرا ، به فرض ، فرزند حاکم شهری بزرگ چون تبریز به زندگی در یک روستا یا شهر آنروزگار امٌا به هرحال آبادیی کوچک تر ، حتی به قیمت داشتن منصبِ « ملک » آن ناحیه ، راضی شده است ؟

- آیا عبدالملک در عقدا زندگی می کرده و فرضا" ملٌا اسماعیل در عقدا پابه جهان نهاده است یا در شهر یزد زندگی می کرده است ؛ وچون املاک و عقاری در عقدا داشته و به آنجا مکررا" رفت و آمد می کرده است ، بنا به رسوم آن روز ، در تشخیص از عبدالملکی دیگر عبدالملک عقدائی نامیده شده است ؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۲:۴۵
علیرضا آیت اللهی

نسب آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی از شاخه ی


 ترکان یا ترکمانان قِرِخلوی افشار 


افشاریان به نظر برخی از مورخان ابتدا از مردم کاشغر ، ملقبٌ به « مروارید جادٌه ابریشم » ، شهر یشم ( عقیق ) سبز ، شهر زیبارویان جهان در مرکز ترکستان در غرب چین امروزی بوده اند ؛ که در پی شناسائی نعمات سرزمین ایران طی لشکر کشی مغولان ، به طرف ایران مهاجرت کرده اند و از ابتدای حکومت صفویان در سراسر ایران ، به صورتی مشخص تر در آذربایجان ، کرمان و خراسان ، زنجان ، همدان ، کرمانشاه ، قزوین ، به ویژه در آذربایجان غربی در حوالی ارومیه ، و بخشی از شرق ترکیه ی کنونی سکنی گزیده اند ؛ و به دوشعبه ی بزرگ قاسملو و قرخلو تقسیم می شده اند .

کاشغر خود سابقا" جزو قلمرو شاپور ساسانی بوده است ، مدٌتی مدید خود حکومتها یی مستقل چون سلسله کوشانیان داشته است و در زمان سلسله هان به چین پیوسته است .

قرخلوئی ها پس از ورود به ایران که احتمالا" بر اثر تهاجمات مغولان ، و پس از غارت شدن توسط لشکریان مغول مهاجم به ایران بوده است ؛ ابتدا بیشتر در حوالی ارومیه ساکن بوده اند تا اینکه شاه اسماعیل صفوی آنان را ، که از مدافعانی سرسخت در تهاجمات و جنگ ها بوده اند ، به ناحیه ی شمال خراسان ، بین مشهد و مرو در مراکزی چون ابیورد و درگز مهاجرت داده است تا در مقابل تهاجمات ازبکان و نظایر آنان چون سدٌی در شمال کشور ، مدافع قرار گیرند .

بنا براین طایفه ی آیت اللهی می تواند به این اعتبار شاخه ای از ایل جهانگیر افشار ، شاخه ی قِرِخلو ی مشهدی - نادری به شمار رود .

امٌا شاخه ای که تحت تاثیر فرهنگ تبریز نیز قرار گرفته است .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۰
علیرضا آیت اللهی

بین 1335 - 1345 که جلسات فامیلی و رفت و آمد های میان اعضاء طایفه ی آیت اللهی (1) در یزد گسترش یافته بود ، رسانه های جمعی نادر بودند ، مردم اوقات فراغت بسیار بسیار بیشتری از امروز داشتند و بخش اعظم آن را به گفتگو بایکدیگر و نقل خاطرات ، روایات و به طورکلٌی تاریخ شفاهی می پرداختند ؛ بزرگان قوم آیت اللهی مجموعا" جدٌ مشترک خود ، یعنی آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی را از افشارها می دانستند ؛ و معتقد بودند که امیر اصلان خان که از تبریز خانواده خود را به عقدا مهاجرت داده است یا خانواده اش به عقدا مهاجرت داده شده اند از افشاریان ، و احتمالا" فرزند یا به احتمالی بیشتر نوه ، یا در هر حال از نزدیکان نادر شاه افشار بوده است .

این موضوع نظر نویسنده حاضر را که از طرفی از احفاد امیر اصلان خان و از طرف دیگرشیفته مطالعات انسانشناسی اجتماعی ، و از آنجمله ساختار و روابط خویشاوندی بود را به شدٌت جلب و کنجکاویش را تحریک کرده بود .

وقتی این موضوع در زمستان 1347با ایرج افشار در میان نهاده شد وی ضمن تائید موضوعِ از افشاریان بودن آخوند ملٌا اسماعیل ، چنین عنوان کرد که هیچ تیره ای از افشاریان به خطٌه ی یزد مهاجرت نکرده است و گاه یک یا چند خانواده به منظور امور حکومتی - نظامی یا تجاری به یزد مهاجرت داشته اند که برخی از اسناد نایاب مربوطه را دکتر محمود افشار و وی جمع آوری کرده اند و نزد آنان محفوظ است . بنا بر آن اسناد ، اجداد وی و ملٌا اسماعیل خویشاوندیی نزدیک با یکدیگر نداشته اند ؛ امٌا شواهدی وجود دارد که در حوالی تقاطع کوچه آب انبار هاشمخان و کوچه تبریزیان زندگی می کرده پشتیبان یکدیگر بوده اند .

دکتر نادر افشار نادری ، بنیانگذار انسان شناسی اجتماعی در ایران معتقد بود که اگر دودمان آیت اللهی یزدی از احفاد نادرشاه افشار می بودند میبایست نامی از آنان ، یا لااقل امیر اصلان خان در شجرة النسب های طایفه افشارنادری ، غالبا" ساکن مشهد ، که وجود دارند و وی به آنها دسترسی دارد ، موجود باشد حال آنکه نامی از اصلان خان تبریزی ساکن عقدا یا یزد در میان آنها دیده نمی شود (2) .

در بهار 1348 که قبل از شروع جلسه ای از گروه آموزشی تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به محل جلسه رفتم تا در این باره سؤالی از استاد باستانی پاریزی داشته باشم و راهنمائی بخواهم یکی از تاریخدانان حاضر درجلسه از سردار امیر اصلان خان تبریزی که پسر عمٌه نادر شاه بوده است اشاره کرد و به یک منبع مشهور و قابل اعتماد از کتب تاریخی ایران راهنمائی شدم (3) .

در این کتاب آمده است که امیر اصلان خان (4) پسرِ پسر عمٌه ی نادر شاه افشار بود که از دلاورترین سرداران و نزدیک ترین یاران نادر به به شمار می رفت . وی از سوی نادر به حکومت آذربایجان رسید و در تبریز مستقر شد تا اینکه با قتل نادرشاه کشور به آشفتگی کشیده شد ؛ وی بناچار وارد میدان مبارزات ِ غالبا" درون خانوادگی قدرت گردیده نهایتا" با خدعه و نیرنگ و خیانت برخی از نزدیکانش ، توسط ابراهیم شاه افشار ، برادر زاده نادر کشته شده است .  

(1) آیت اللهی های یزد خود را « طایفه » آیت اللهی می نامیدند که این موضوع ، که در شهری بزرگ و غیر ایلاتی چون شهر یزد چنین ساختاری مستحکم از خویشاوندی و سلسله نسب تحت عنوان طائفه یا قوم وجود داشته باشد ، پس از تائید استادان یزدی علوم اجتماعی دانشگاه تهران چون دکتر علیمحمد کاردان و دکتر رضا علومی ، نظر بزرگانی از علوم اجتماعی ایران چون دکتر غلامحسین صدیقی - دکتر احسان نراقی - دکتر نادر افشارنادری و دکتر محمود روح الامینی را به خود جلب کرد ه بود .

(2) به احتمال زیاد اسناد و مدارکی نزد ورٌاث مرحومان دکتر محمود و ایرج افشار ، و شجرة النسب ها و دیگر اسناد و مدارکی در آستان قدس رضوی وجود دارند که می توانند به توضیح این امر کمک کنند .

(3) بگمانم مورخ مزبور که در کمک به من توسط محمد ابراهیم باستانی پاریزی تشویق شدند دکتر نوائی استاد تاریخ دانشگاه تهران بودند و مهم ترین کتابی که معرفی فرمودند این بود :

آذر بیگدلی، لطفعلی‌بیک، آتشکده، به کوشش جعفر شهیدی، تهران، نشر کتاب، 1337ش

(4) در زمان تهیه مجموعه « نسب نامه دودمان آیت اللهی یزدی » هم نام ایشان به صورت « امیر اصلان خان » می آمد که بنا به توصیه ی یکی از دوستان ِ سید ابوالقاسم آیت اللهی نام امیر اصلان خان فقط به صورت « اصلان خان » آمده است که علاوه بر این که صحیح نمی نماید کار را برای پژوهشگران آتی نیز دشوار می سازد ؛ به ویژه که هم اکنون این نام در اینترنت بیشتر به صورت « سردار امیر اصلان خان  » ثبت و ضبط شده است .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۹
علیرضا آیت اللهی

یک افسانه دودمانی

زمستان 1338 یا 1339 بود که پیرمردی غریبه شاید 85 تا 90 ساله با سر و روئی آراسته و لباس شال و قبای قدیمی ها به در منزل پدر بزرگم که در همسایگی ما و از جمله محل سکونت یکی از عمو هایم بود آمد و سراغ یکی از نزدیکان ما که متولد عقدا و ساکن آن منزل بودند را از من گرفت (1) . شخص مورد نظرشان در منزل نبود و به امید اینکه شخص مزبور به خانه برگردد ساعتی را روی سکٌوی جلوی در خانه نشست و کمی پرس و جو از من و نَقل آب و مِلک و انار قدیم عقدا و...اینکه ( نقل به مضمون ) :

آیت اللهی ها و به طور کلٌی احفاد آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی از نسل شخص نادر شاه افشار هستند ؛ و اصلان خان ، پدربزرگ ملٌا اسماعیل ، فرزند یا به احتمالی بسیار بیشتر نوه ی نادرشاه و فرزند رضاقلی خان افشار بوده است  که موقع مغضوب شدن یا مقتول شدن رضا قلی خان ، لابد در معیت دیگرانی که مسن تر و مجرب تر از وی بوده اندبه سوی جنوب غربی مشهد فرار کرده است ؛ و مدتی نه چندان طولانی در این محل که اصولا" زرتشتی نشین بوده است مسکن گزیده است ؛ و فرزندش عبدالملک ، پدر ملٌا اسماعیل ، که مردی خداجو ، زاهد و پرهیزکار بوده است در عقدا به خرید املاک و احشام مبادرت نموده و مدتی در آن محل زندگی نموده است و فرزندانی چون ملٌا اسماعیل ، برادرش ملٌا عبدالله و خواهرانشان از آنها به جای مانده است امٌا آنان زندگی در آن محل نسبتا" کوچک و زرتشتی نشین را تاب نیاورده به دیگر نقاط پراکنده شده اند که احتمالا" اگر باقی مانده بودند مقبره شان در محل وجود داشت (2) و حتی بعید نیست که اصلان خان ترک خانواده کرده به نظامیگری ؟ باز گشته باشد (3) .

(1) متاسفانه بعدا" ، حتی شخص مورد نظر ، این پیرمرد را که رفته بود به جا نیاوردند و فقط حدس می زدند که از معمران خویشاوند داماد آقاسید محمد آیت الله بوده است ....

(2) آنچه که آمد را تقریبا" افسانه ی محض ، امٌا خمیر مایه ای در مطالعات انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی ، در این کارگاه مردم شناسی می دانیم و به این دلیل و اینکه شاید ، به مثابه ی یک پیشفرض ، مورد استفاده دانشجویان و پژوهشگران مردم شناسی قرار گیرند مورد تحشیه قرار می دهیم .

(3) این افسانه را وقتی برای مرحوم پدرم تعریف کردم گفتند من نمی دانم این شخص چه کسی بوده است امٌا تو هیچ وقت این افسانه بی پایه را برای هیچکس تعریف نکن . بعدا" مرحوم آقا شیخ احمد آیت اللهی ( سرپرست اسبق اوقاف یزد ) که ماجرا را از مرحوم پدرم شنیده بودند هم همین توصیه را به بنده ی در آن زمان نوجوان داشتند . در سال 1346 که دکتر غلامحسین صدیقی اشاره ی من به این موضوع را شنید به صورتی نیمه شوخی - نیمه جدٌی گفت بدهم نیست اگر شما موضوع را پیگیری کنید ! . وقتی پنهان از پدرم موضوع را با دائی ایشان مرحوم آیت الله آقا ( سیدعلی ) سیدمرتضی آیت اللهی در میان نهادم به طور ضمنی مرا از طرح و پیگیری موضوع نهی کرده فرمودند ( نقل به مضمون ) : فرزندِ این قصاوت دلانِ جرٌارِ خونخوار ( اشاره به نادرشاه ) بودن که افتخار نیست ! ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۰:۱۱
علیرضا آیت اللهی
سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۹ ق.ظ

دویست و هشتادمین سالروز تولد نادر شاه افشار


نادر قلی بیک افشار ، جدٌ اعلای طایفه آیت اللهی یزد ؟


امروز دویست و هشتاد سال خورشیدی از تولد مردی می گذرد که برخی وی را بزرگترین ناجی و قدرتمند ترین پادشاه ایران بعداز اسلام ، جهانگشای شرق ، اسکندر ثانی ، ناپلئون ایران ، و... لقب داده اند و این همه برای خاندان انساندوست آیت اللهی برای معرفی وی به عنوان یکی از نیاکان خود ، یا از تیره ای از نیاکان خود ، افتخاری بزرگ نیست به اضافه ی اینکه احتمال چنین نسبتی هم آنچنان بالا نیست ؛ چرا که طایفه آیت اللهی یزد که یکی از صلحدوست ترین و بی آزارترین طوایف بشری به شمار می روند را در مقابل جنگجوئی قرار می دهد که از آنهمه نبرد در ایران و افغانستان و هندوستان باک نداشته است و چنان تهاجماتی داشته است که برخی سعی کرده اند نسب وی را به چنگیز خان مغول برسانند ! ( و خود نیز بنا به تعصب نژادی ترکی - ترکمانی از این انتساب راضی بوده شخصا" نسبش را به منظور افتخار .... به تیمورگورکانی می رسانیده است ) . 

قدیمی ترین منبع مطالعه در باره اجداد نادرشاه کتاب « دیوانِ لغات التُرک » اثر محمود کاشغری در قرن پنجم قمری است که افشار های قِرِخلو را از ترکان یا به صورتی دقیق تر ، ترکمانان ، می داند و نه از کردان و نه به خصوص از مغولان . استعداد سیاسی طایفه های ترکان به حدٌی بالا بوده است که حدود هزارسال بر اکثر نواحی منطقه حکمروائی داشته اند ؛ حتی در هندوستان قبل از حمله نادر .

اجداد نادر و اصلان خان قِرِخلو بارها مهاجرت کرده اند که میتوان بنابر این مهاجرت ها مراکز اقامت نیاکان آیت اللهی های یزد را به ترتیب زیر بر شمرد :

- ناحیه کاشغر در چین ( ترکستان شرقی )

- غرب دریای خزر

- شرق ترکیه کنونی

- ناحیه ارومیه

- ناحیه ی مشهد و درگز

ناحیه تبریز ( برای اصلان خان و فرزندش حاجی ملک قبل از مهاجرت به ناحیه ی یزد )

- عقدای یزد و یزد

و امٌا چه این احتمال صحیح باشد که نسب طایفه آیت اللهی به پسر رضا قلی خان افشار و از آنجا شخص نادر شاه افشار ، فرزند امام قلی ، می رسد ، و چه این احتمال صحیح باشد که مرجع این نسب اصلان خان ، عمٌه زاده ی نادر است ؛ نسب طایفه آیت اللهی یزد تا نادر قلی بیک ، پدر امام قلی و جدٌ نادر که حدود 330 سال پیش از این می زیسته است ، قابل ترسیم است *


* احتمال نسب پدری نویسنده این سطور به میرزا علی شریف در زمان حکومت مغولان در ایران و حکومت آل مظفر در بخشی مهم از این سرزمین است که ، به لحاظ لقب شریف و کاربرد آن در آن قرون وسطی در ایران ، بنظر می رسد شهردار یزد بوده است و در عین حال خلیفه ی شیخ علی بنیمان ، روحانی اعظم زمان سلطنت شاه شجاع مظفری ، در ناحیه یزد و چه بسا نواحی همجوار به شمار می رفته است . والله اعلم .



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۰۸:۱۹
علیرضا آیت اللهی

تذکر ضروری :

نژادگرا نیستیم به نیاکانمان هم فخر نمی کنیم ...

اگرچه عبرت ساز بوده باشند ؛ کمترینیم ...

.... و امٌا از خصائل بنده ی کمترین و برخی از دوستان نزدیکم در تهران ، گذشته از دروغگوئی ، عدم اعتماد به یکدیگر ، حسادت ، برادر کشی ، خودبزرگ بینی و تحقیر دیگران ، و... تهمت زدن و افتراء به دیگری ؛ و بر اثر همه ی این خصائل : تاریخگرائی - افتخار به کوروش و انوشیروان - و... جدٌ و آباء خود است ؛ و اینکه بنده ی کمترین به این دلیل سایت حاضر را می نویسم و مدیریت می کنم که به آباء و اجداد خود افتخار کنم ...

که چه بشود؟!!!

به شدٌت به مفهوم این شعرِ نظامی گنجوی معتقدم که :

گیرم پدر تو بود فاضل - از فضل پدر تو را چه حاصل ؟

همسر لوط ، پسر نوح ، و بسیاری دیگر از شخصیت های اساطیری ما نیز گویای همین اصل اند که نیکوئی به تبار نیست ، به طایفه نیست ، به نژاد و نژاد گرائی نیست ؛ بلکه به فرهنگی است که آموزش داده شده است . به سروده ی سعدی شیرازی :

پسر نوح با بدان بنشست - خاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب کهف روزی چند - پی مردم گرغت و مردم شد

شخصا" سگ اصحاب کهف را بر پسر نوح  ، هرچه هم که پدرش پیامبر اولی العظم باشد ، ترجیح می دهم ؛ حتی اگر آزارش به مردم نرسد و در غیر این صورت نیز باز حق به جانب شیخ شیراز است که :

گاوان و خران بار بردار - به زآدمیان مردم آزار

معتقد نیستیم که خوبی و بدی بیشتر بسته به ژن و خون و نژاد و طایفه است ( گرچه قاعدتا" بی تاثیر نیست ) . مگر رستم و شغاد از یک پدر و مادر نبودند ؟...

... و بالاتر و پیش تر از آنها :

هم هابیل نماد خوبی فرزند حضرت آدم (ع) و حوٌا بود و هم قابیل نماد بدی ! ؛ و چنگیز و تیمور وآتیلا و نرون هیچکدام به خواهر خود تجاوز نکردند و برادر خود را که جانشین پیامبرشان باشد نکشتند .... که شاه عباس « کبیر » ! ایرانی پسر خود را کشت و شاه شجاع ایرانی ، مستقر در شیراز و ممدوح حافظ به مادر خود تجاوز کرد ...و...

بعلاوه ، امروز ممکن است ایرانی ئی که به اعراب یا گاه به ترکان و سایرین به دیده تحقیر مینگرد خود اصالتا" عربزاده یا ترکزاده باشد ... یا حتی از احفاد چنگیز یا تیمور یا از وراث قاتلان کوروش و یزدگرد سوم و جلال الدین خوارزمشاه ...

... و چون در این مبحث از انسان شناسی اجتماعی و فرهنگی ،  افسانه شناسی و روابط خویشاوندی ، و ... قلم می زنیم یاد آوری می کنیم که افسانه ( یا حقیقت ) رسیدن نسب آیت اللهی های یزدی به نادرشاه افشار یا پدربزرگش که نادرقلی افشار باشد می تواند به افسانه ی رسیدن نسب این طایفه به چنگیزخان مغول ، که یکی - دونفر وی را جدٌ نادر شاه شناخته اند ، گره بخورد و... 

آیت اللهی ها اگرچه کاملا" هابیلی نیستند و به قول عوام همچنان که « هر شهری خوب و بد دارد » این طایفه هم بین خود خوب و بد دارند ؛ امٌا در هرحال ، و صرفنظر از اجداد دیگر و وراثت غیر از طرف آخوند ملااسماعیل - نادرشاه افشاریشان ، تاریخ نشان داده است که خصائل چنگیزی نیز ندارند ... ( اگرچه مغولان معتقدند که چنگیز فقط به منظور انتقام مغولان به ناحق کشته شده توسط شاه ایران ، طلب حقٌ از دست رفته ی خود به ایران لشگر کشیده است و از این نظر نه تنها پاک و منزٌه بلکه یک قهرمان جهانی است ) .   



۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۲:۳۱
علیرضا آیت اللهی
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ق.ظ

شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی

شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی


سرآغاز

اصطلاح دودمان بیشتر برای سلسله های پادشاهی که از یک نسل باشند آمده است . خاندان نیز جنبه ی سیاسی ئی نسبتا" قوی دارد و آنچنان نمی تواند در مفاهیم مطالعات اجتماعی - انسانشناسانه جای داشته باشد . در سال های اخیر کسانی که از یک قوم ، و خویش هستند  خود را خاندان نامیده اند ؛ و حتی در اینترنت با تعدادی « وبسایت رسمی خاندان ... » مواجه شده ایم که در عمل خارج از جوانب سیاسی و اداری نیستند .

نویسنده حاضر شاید نخستین باری که با این موضوع و با این الفاظ مواجه شد در سال 1332 ، در دبستان صدیق یزد ، و در زمانی بود که مرحوم حسین آقا آیت اللهی ، فرزند مرحوم آقا شیخ احمد بن آقا شیخ علی آیت اللهی ، دانش آموز سال دوم دانشسرای مقدماتی یزددر آن زمان ، به عنوان کار عملی خود در کلاس دوم آن دبستانی که وی تحصیل می کرد حاضر شدند و پس از خواندن نام و نام فامیلیش در سرلوحه ی دیکته ای که نوشته بود نام پدرش را جویا شدند و آنگاه به وی گفتند که : 

ما قوم ، و خویش هستیم .

 یعنی از یک قوم هستیم و رابطه ی خویشاوندی با یکدیگر داریم ؛ و پدر نویسنده ی حاضر همان شب چند دقیقه ای صرف این کرد تا به این فرزندش مفهوم قوم و خویشی را بیاموزد .

آنگاه در مراسمی در مسجد آخوند ملٌا اسماعیل یزد از همین پدر به عنوان متولی غیر رسمی تقاضاهائی می شد که باز هم کنجکاوی نویسنده را در هشت سالگی برانگیخت ؛ و پدر مرحومش پاسخ داد که آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی ، بانی این مسجد ، از اجداد ما است . و ما ، همه ی آیت اللهی های شهر یزد ، آیت اللهی های تفت - فیروز آباد - میبد - هدش - و.... خانواده های بسیار دیگری نسب از وی ، و گاه نسب از برادر یا خواهران وی ، میبریم و به این ترتیب این مسجد هم نمادی از خاندان ما به شمار می رود و ما را نیز به آن نیز می شناسند .

تحصیلات و مشاغل حدودا" بیست و پنج ساله ی من در انسان شناسی و مردم شناسی ، که ضمن مسؤولیت غیر رسمی بخش مردم شناسی دانشگاه تهران در جریان جمع آوری اطلاعات و آمار این طایفه توسط مرحوم آقاسید ابوالقاسم آیت اللهی قرار داشت ، و کنجکاویهای گاه به گاهی در باره اصل و ریشه ی این به اصطلاح دودمان ، خاندان ، طایفه ، فامیل ، یا هرعنوان نسبتا" مشابه دیگر ، سبب یادداشت هائی که از اینجا به بعد می آیند شده است که نه تحت عنوان دودمان و خاندان و امثالهم بلکه با وسواسی نسبتا" حق طلبانه و به اصطلاح علمی نامی دیگر یافته اند :

شجره نسب و قوم و خویشی  آیت اللهی های یزدی

تنها چند تذکر در این شرایط به نظر بسیار ضروری به نظر می رسند :

- این یادداشت ها بسیار کمتر در بخش تاریخ ، و بسیار بسیار بیشتر درقلمرو انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی و نهایتا" مردم شناسی ، که از تخصص های نویسنده است ، قرار می گیرند . 

- حاصل تحقیق و تتبع نویسنده از قریب به پنجاه سال پیش می باشند 

- حق هرگونه چاپ و تکثیر کاغذی و اینترنتی برای نویسنده و پژوهشگر حاضر محفوظ است و در صورت هرگونه « سرقت ادبی » سارق مربوطه مورد تعقیب قضائی قرار می گیرد .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۵
علیرضا آیت اللهی