حاجی ملک ، فرزند اصلان خان ، تبریزی بوده است یا ... یزدی ؟ (2)
حاجی ملک ، فرزند اصلان خان ،
تبریزی بوده است یا ... یزدی ؟ (2)
مجموعا" روایات پیران قوم آیت اللهی در دهه ی 1340 بر این بود که حاجی ملک ، فرزند اصلان خان ، در عقدا گوشه عزلت گزیده به عبادت و ، و در آن عصر که هنوز مذهب شیعه دوازده امامی و روحانیت مبلغ آن اینچنین گسترش نیافته بوده است بدون آنکه القاب آخوند و ملٌا اتخاذ کند ، مرجعیت دینی مردم عقدا مشغول بوده و از همان عقدا به سفر حج مشرف شده است ، امٌا بزرگی جهاندیده بوده بارها به زیارت عتبات عالیات و مشهد مقدس رفته و نخستین یا شاید از نخستین کسانی بوده است که فزندانشان را برای آموزش در مکتب اصولی در عتبات عالیات به آن دیار اعزام نموده اند . بنابر این احتمال اینکه در محلی دیگر تجارت می کرده است هم وجود داشته است . با اینهمه چنان که از گفته های درون طایفه ای بر می آید کسی حاج محمد عبدالملک را اهل عقدا و عقدائی نمی دانسته است .
بنا به فرضیٌات آنتروپولوژیکی ، حاجی ملک که کاروان خویشان و نزدیکانش را به سوی ناحیه یزد هدایت کرده است لابد در همان حوالی 1161 ه . ق به حدٌ کافی بالغ بوده است ؛ یا پس از اطمینان به امن بودن محل زندگی آنان به خونخواهی پدر به تبریز باز گشته در آن مقاتله های انبوه میان افشاریان بین خود و خود با دیگران کشته شده است یا به صورتی تارک دنیای سیاست و هیاهوها و ماجراهای تقریبا" همه روزه ی آن بدون نام و نشان در ناحیه ی یزد می زیسته است .
امٌا از آنجا که رسم ییلاق - قشلاق کردن ، حتی برای شهریان و شهرنشینان ِ البته اعیان یزد وجود داشته است ؛ و نیمی از سال را در ییلاق و نیمی دیگر را در قشلاق بوده اند ؛ و در نتیجه نیمی از فرزندان این اعیان در ییلاق متولد می شده اند بعید نیست که ، بنابه آتشکده یزدان ، عقدا زادگاه آخوند ملٌا اسماعیل بوده باشد ؛ امٌا در این که مقر اصلی حاج محمد عبدالملک بوده باشد تردید فراوان وجود دارد ؛ به ویژه از این نظر که چنین حاکم زاده ای لابد در خانه ای معمولی سکونت نمی کرده است ، و از خانه ی مناسب وی ، با چنین مشخصاتی ، در عقدا اثری دیده نشده است ؛ به اضافه ی اینکه مقبره چنین بزرگانی ، به خصوص کسی که در مقام جدٌ اعلای چنین طایفه ای بزرگ در ناحیه قرار دارد ، پنهان نمی ماند ؛ و در عقدا از هیچ یک از این دو اثری نیست و این گفته که وی با وجود داشتن املاک و مستغلات در عقدا ، در آن محل مستقر نبوده است به حقیقت نزدیک تر می نماید .
در افسانه ی مهاجرت سریع حاج محمد عبدالملک به یزد و بنیان نهادن روستای عبدالملک در شرق شهر یزد تردیدی فراوان وجود دارد ؛ چرا که بر خلاف املاک و آثاری که از عبدالملک در عقدا به جای مانده بوده است هیچ اثری از چنین شخصیتی در شهر یزد به دست نیامده است ؛ مگر گفته ی شخصی معمٌر در حوالی 1346 که ایشان را ساکن یزد و مدفون در گورستان جوب هرهر میشمرد که مقبره اش با صدها مقبره دیگر طی یک سیل ویران شده است .
با اینهمه در صورتی که حاج محمد عبدالملک تبریزی در یزد می زیسته است ، با توجه به اینکه محله ای از یزد یا لااقل کوچه ای از آن به سکونت تبریزیان اختصاص داشته است ، بسیار زیاد است ؛ و اگر در محلی غیر از شهرهای یزد و عقدا فوت نکرده باشد احتمال اینکه جنازه اش را برای دفن به عتبات عالیات یا مشهد یا حتی زادگاهش تبریز منتقل کرده باشند نیز وجود دارد .
در نتیجه نمی توان حسب این نوشته یا آن نوشته که بیشتر غیر مستند ، افواهی و گُمانی به نظر می رسند حاج عبدالملک را عقدائی خواند و آنچه بیش از همه مسلم می نماید تولد ، سکونت اولیه و تعلق وی به تبریز است . *
* مجموعا" به نظر می رسد که در جامعه ی یزد آن روز ، به ویژه بنا به خصائل تاریخگرائی و نسب گرائی و شرافت اجدادی خود ، اگر آخوند ملٌا اسماعیل از نسبی شناخته شده و والا برخوردار نبود شاید به چنان توفیقاتی که رسیده است هرگز دست نمی یافت .
* از منابعی که سبب شهرت آخوند ملٌا اسماعیل و احفادش به عقدائی شده اند کتاب آتشکده یزدان ( تاریخ یزد ) از عبدالحسین آیتی بافقی است که به زودی به بر رسی موضوع در آن ، و ارزشیابی لازم خواهیم پرداخت .