امیر اصلان خان افشار ، فضلعلی بیک عقدائی ، فضلعلی بیک دنبلی
توضیح : درست است که هدف ما در اینجا نگارش تاریخ و استناد به نوشه های دیگران نیست ؛ کوششی در راه انسانشناسی ، مردم شناسی و گاه جامعه شناسی تاریخی است ، با این وجود گاه شواهد و قرائن زمانی و مکانی ما را به اندیشه یا لاقل پرسش می اندازند مثلا" اینکه آیا وجود « فضلعلی بیک عقدائی » به عنوان حاکم یزد در حوالی 1150 هجری قمری مرتبط به حضور احفاد امیر اصلان خان قرخلو ( که از جمله میتوانسته اند به دعوت احفاد یا لااقل خویشان وی به عقدا مهاجرت کرده باشند و یا حتی خود از احفاد دختری وی بوده باشند ) در حوالی 1160 مرتبط نیست ؟ ؛ و نه تنها حاج عبدالملک عقدائی ، پدر آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی ، در ÷ناه آنان بوده حتی خود از فرزندان دختری این فضلعلی بیک بوده است ؟
امیر اصلان خان افشار ، فضلعلی بیک عقدائی ، فضلعلی بیک دنبلی
آورده اند که در زمان سلطنت طهماسب دوٌم ، پس از غلبه ی نهائی سپاهیان نادر افشار در زرقان فارس بر اشرف افغان « یزد را به امنای شاه طهماسب سپرد و اشاعه این خبر خود به خود عیسی خان افغان را فراری داده به دیار خود فرستاد و فرمانداری یزد بر فضلعلی بیک عقدائی قرار گرفت و پس از یک سال ...
بنظر ما در آن زمان که تقریبا" تمام حکٌام شهرهای بزرگ و متوسط ایران از خوانین ایلاتی ، بخصوص از اقوام قزلباش ، بوده اند بسیار بعید است که از روستا - شهرعقدا کسی به حکومت شهر یزد که اگر پرجمعیت ترین شهر ایران نبوده است لااقل یمی از سه – چهار شهر بزرگ این سرزمین محسوب می شده است ، رسیده باشد و چندان بعید نیست که این حاکم همان نجفقلی خان دنبلی مشهور بوده باشد که تعلقی به عقدا داشته و در هرحال به زودی به لشگریان نادر شاه ملحق شده و یزد را به میرزا حسن خان نائینی واگذاشته است :
« بعداز بسلطنت رسیدن نادرشاه، نجفقلی خان که در آن زمان 18 ساله بوده با سواران دنبلی به او پیوست و سمت تفنگچی آقاسی داشته واز سران سپاه و از نزدیکان نادر شاه افشار بوده در موقع ورود بشهر شاه جهان آباد مرتبه امیرالامرایی یافت سپس به تبریز مراجعت نموده بیگلربیگی آذربایجان با وی بوده است . »