شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی

انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی ، خویشاوندی ، شجره نسب ، سلسله نسب ، آیت اللهی های یزد

شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی

انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی ، خویشاوندی ، شجره نسب ، سلسله نسب ، آیت اللهی های یزد

شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی
علی رضا آیت اللهی alireza ayatollahi

متولد 1324 . مقیم تهران ( Tehran ) از 1344
دارای تحصیلات ادبیات در ایران ، زبان و ادبیات و فرهنگ و تمدن در اکس آن پرووانس فرانسه ، علوم اجتماعی در ایران ، معماری در ایتالیا ، شهرسازی در اسپانیا ، و مدیریت دولتی ، و دوره های دکتری آمایش سرزمین ، مردم شناسی - جامعه شناسی و اقتصاد در دانشگاه اکس - مارسی . فعالیت سردبیری ماهنامه علمی - هنری ، سرویراستاری ادبی ، فنی و علمی در متون اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی . سردبیری ماهنامه مجلس . آموزش آئین نگارش به مدیران کشور ، آموزش ادبیات فارسی در دانشگاه ( عضو هیئت علمی سابق دانشگاهها ) . دارای بیش از دویست تالیف و تصنیف ( استاد سابق پژوهش ) . هم اکنون : پژوهشگر آزاد ؛ که از جمله در این سایت اگر چه مورٌخ نما است در واقع بیشتر به تاریخ شفاهی در حوزه آنتروپولوژی و اتنولوژی می پردازد و انتظار یاری از تمام نیکو صفتان . با تمنٌای نظردهی از صاحبنظران .
دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۰۹ ق.ظ

عمر من پلٌه به پلٌه افتاد !

شصت و نه رفت و شدم در هفتاد


شصت و نه رفت و شدم در هفتاد

عمر من ؟ - پلٌه به پلٌه افتاد ...

هر دقیقه سپری شد به خیال

بس خیالات ترقٌی به محال

وهم ، اندیشه ، و فکرِ واقع

مختلط ! ، نیست به حالم نافع

پس خدایا به از این روزم دار

کار با شیوه ی به ، نو پندار

عمر، طولانی و فرصت ، کافی

و تلاشی ز همه سر وافی

خاطرم نیست چنین امکانی

تو خودت بهتر از این میدانی

گر که عمرم دو- سه هفتاد بپاد !

شایدم داده بماند در یاد !

در سالهای اخیر برای هر سالروز تولدم شعری سروده ام که داشتم به دنبال آنها می گشتم . دوتا از شعر های منتشر نشده ام را هم یافتم ؛ یکی شعری که برای یک شاعره مصیبت سرا سروده بودم ؛ امٌا برایش نفرستاده بودم :

عاشقان عاشق ترینت کرده اند

مرغ فردوس برینت کرده اند

خوشنوائی ! خوشنوائی ! خوشنوا !

با نوای خوش عزاداری چرا ؟ !

خوشنوا ! با مردمان بودن به است

شعر شاد و خوش سرودن ارجح است

تا به کی بلبل فقط زاری کند ؟!!

وین « نوا » بس مردم آزاری کند ! 

گر به این اسلام و قرآن قانعی ...

هیچ لذٌت را نبوده مانعی

کاوست رحمن و رحیم این جهان

داردی فردوس ها با درگهان

هیچ درگاهی ز او مغموم نیست

هیچ شادی نزد او مذموم نیست

این خرافاتی که مردم کرده اند

در ره ناپاک کژدم کرده اند

و دیگری ؟

- شعری قدیمی

عمر مردم را تبه کردی چرا ؟

سالها را این گنه کردی چرا ؟!

هر خوشی را ناخوشی کردی چرا ؟

روشنی را خامشی کردی چرا ؟

عقده ای گشتی عجیب و بیقرار

کینه هایت را برای خود گذار !

سهم مردم رحمت اللهی است

موهبت های « خدا واللهی » است

قبل تو نمرود ها بس بوده اند 

در توٌهم بهر خود کس بوده اند !

چون حکومت ضدٌ مردم کرده اند

راه خود را راه کژدم کرده اند .


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۰۴
علیرضا آیت اللهی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی