شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی

انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی ، خویشاوندی ، شجره نسب ، سلسله نسب ، آیت اللهی های یزد

شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی

انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی ، خویشاوندی ، شجره نسب ، سلسله نسب ، آیت اللهی های یزد

شجره نامه و خویشاوندی آیت اللهی های یزدی
علی رضا آیت اللهی alireza ayatollahi

متولد 1324 . مقیم تهران ( Tehran ) از 1344
دارای تحصیلات ادبیات در ایران ، زبان و ادبیات و فرهنگ و تمدن در اکس آن پرووانس فرانسه ، علوم اجتماعی در ایران ، معماری در ایتالیا ، شهرسازی در اسپانیا ، و مدیریت دولتی ، و دوره های دکتری آمایش سرزمین ، مردم شناسی - جامعه شناسی و اقتصاد در دانشگاه اکس - مارسی . فعالیت سردبیری ماهنامه علمی - هنری ، سرویراستاری ادبی ، فنی و علمی در متون اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی . سردبیری ماهنامه مجلس . آموزش آئین نگارش به مدیران کشور ، آموزش ادبیات فارسی در دانشگاه ( عضو هیئت علمی سابق دانشگاهها ) . دارای بیش از دویست تالیف و تصنیف ( استاد سابق پژوهش ) . هم اکنون : پژوهشگر آزاد ؛ که از جمله در این سایت اگر چه مورٌخ نما است در واقع بیشتر به تاریخ شفاهی در حوزه آنتروپولوژی و اتنولوژی می پردازد و انتظار یاری از تمام نیکو صفتان . با تمنٌای نظردهی از صاحبنظران .

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

 

Image result for ‫قدیمی ترین عکس تبریز‬‎


انتصاب امیر اصلان خان به حکومت تبریز – آذربایجان

 

و گرفتن لقبِ


 اصلان خان تبریزی

 

چون ابراهیم خان ظهیر الدوله افشار ، برادر نادرشاه و حاکم آذربایجان ، که به تعبیری نفر دوٌم حکومت نادرشاهی شمرده می شده است ، در شعبان 1151 ه . ق / نوامبر 1738 میلادی ، نزدیک به سیصد سال قبل از این ، در مبارزه با طایفه لزگی قفقاز به حیله کشته می شود ، و تبریز که در واقع مرکز قدرت نادرشاهی شمرده می شده است بلا رئیس میماند خبر به نادرشاه می دهند .

« ... بندگان صاحبقران را طاقت طاق شده از داغ فراق برادرگرامی خود های های به گریه درآمده اشک حسرت از دیدهء ندامت فرو می ریخت ... »

و با وجود آنکه ندما و مشاوران وی فرزند ارشدش رضا قلی میرزا را به عنوان حاکم آذربایجان پیشنهاد می دهند ...

« ... رای بندگان جهانگشا چنان قرار یافت که فارسِ معرکهء کارزار ، امیر اصلان خان قرخلو ، را به حضور ساطع النور اعلی حاضر نمایند و رقم سرداری ممالک آذربایجان را در کف کفایت او گذاشته ، چنان مقرر داشت که به عنوان چاپاری عازم آذربایجان گردد و در دارالسلطنه تبریز رحل اقامت افکنده جمیع حکام و مباشرین آن ولایت را به حضور خود طلبیده سان عساکر هر ولایت را دیده اکثر اوقات به وقت بهار در ییلاقات و منتزهات گنجه و قراباغ و گوگجه ییلاقی ایروان بسر برده و در محل قشلاق تبریز توقف نماید ... » .

« ... امیر اصلان خان از رکاب ظفر انتساب مرخص و روانه آذربایجان گردید و در هنگام ورود قندهار از ممر کرمان وارد دارالسلطنه ی تبریز و به نهجی که از ممکن عز و جاء امر و مقرر گردیده بودبه خدمات مقرره قیام و اقدام داشت . » .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۲:۴۲
علیرضا آیت اللهی

Image result for ‫جلال آباد قدیم افغانستان‬‎


 

مبارزه سردار امیر اصلان خان قرخلوی افشار با آدمیخواران ناحیه ی جلال آباد افغانستان ( طایفه کتور )


در طی حرکت نادرشاه به سوی جلال آباد افغانستان ؛ و نهایتا" هندوستان

« ... جمعی از طایفهء افغان که در چهار فرسخی آن دیار در کوه ها سقناق و مسکن داشتند و به طایفهء آدمی خوار اشتهار داشتند ، و در ایام سابق امیر تیمور گورکان مدت سه ماه تمام با هفتصد هزار نفر با آنان مجادله کرده ، و جمع کثیری از ایشان را قتیل و اسیر کرده ، و عاقبت الامر مصالحه و عازم هندوستان گردیده بود ، در این ایام طایفهء مذکور عنان خودسری را پیشنهاد خاطر خود کرده ، مخالفت ورزیده ، و در آن ایام به طایفه ء کتوراشتهار داشتند... »

« ...شکایت بسیار از آن طایفهء نابکار نمودند . مقرر فرمود که امیر اصلان خان قرقلو موازی شش هزار نفر جزایری و موازی شش هزار نفر از تفنگچیان خراسانی برداشته ، و در دفع آن طایفهء اشرار اقدام نمایند... » .

سپاهیان امیر اصلان خان در نخستین حمله چهار – پنج هزار نفر از ایشان را به قتل رساندند و « اجساد آن طایفه مملو گردید » ؛ امٌا کتوری ها که شامل ده ها هزار مرد جنگی خونخوار بوده اند ، ÷س از آن دست به حیله زده اند ؛ که گرهی هزارنفری از غازیان افشار کنجکاوانه به سوی آنان رفته اند ؛ و خیل کتوریان « به قدر پانصد – ششصد نفر از غازیان را به ضرب چوب و چماق و چنگال در هم شکسته چون کرباس از هم دریدند ... »

از طرفی برخی از این شکست خوردگان وحشت زده به اردوی نادر رفته به منظور توجیه شکست خود کلٌ سپاه امیر اصلان خان را منهزم معرفی کردند ، که نادر ، امامقلیخان را به کمک امیر اصلان خان اعزام کرد ؛ و از طرف دیگر :

« چون فارِس معرکه ء مبارزت ، و لنگر میدان شجاعت ، امیر اصلان قرقلو احوال را چنان مشاهده نمود ، خود را از مرکب به زیر افکنده ، و جمیع غازیان و نامداران را تحریض انداختن جزایر نمودند . و آن نامداران قطع حیات خود کرده ، و به انداختن جزایر اژدها کردار اشتغال ورزیدند . و از طرفین بازار حرب التهاب گرفت که بهرام خون آشام از فراز نیلی حصار انگشت حیرت به دندان گزیده ، و لحظه ای از حیرت و ستایش ایشان نمی آسود . تا آنکه مخالفان را از بسیاری کوشش ناچار از مراجعت فرموده ، و بسیاری از آن مخذولان را کشته ، و نیم مرده که آرزوی مردن می کردند ... » .

« در آن روز پر آشوب که از محشر نمونه ای ، و از رستخیز نشانه ای بود . چهل – پنجاه هزارنفر از طایفهء کتور از حیات مستعار عاری گشته مطمورهء عدم گردیده بودند . » .

به دستور نادرشاه سپاه اماموردیخان نیز به معرکه رسید :

« ...و آن دو سپاه رزمخواه تعاقب لشگر کینه خواه کرده ، تا یک شبانه روز در کوه و صحرا هرچه یافتند به قتل رسانیدند ، و چنان نمودند که احدی از ایشان در آن نواحی ظاهر نگردید . و بقدر بیست هزار خانوار از ایشان نیز اسیر و قتیل سرپنجهء تقدیر گردیدند .

و مدت پنج شبانه روز دیگر  به اتفاق ، امیر اصلان خان و اماموردی خان ، در کوه و صحاری گردیده ، چون اثری از آن طایفه نیافتند ، به خدمت بندگان جهانگشا عرض کردند و حسب الفرمان به رخصت ایشان امر و مقرر گردید خوانین مذکوره به آبروی تمام و عزٌت مالا کلام وارد درگاه عالم آرا گردیده و مورد نوازشات و شفقات بلانهایات صاحبقرانی ، و مستظهر و مستمال گردیدند و این آوازه در جمیع ممالک هندوستان گوشزد خاص و عام گردید . »

 

توضیح ما : جلال آباد در مرز بین افغانستان و هندوستان ، دومین شهر بزرگ افغانستان کنونی و مهمترین شهر بین کابل و پیشاور است 

/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۱۵:۴۸
علیرضا آیت اللهی

 

Image result for ‫کابل قدیم‬‎


فتح کابل و لقب « سردار » دادن نادرشاه به « قهرمان دوران » امیر اصلان خان


در راه فتح هندوستان و در حمله ی لشگریان نادر به کابل ، چون کار سردارانی چون خانعلی خان کوکلان و قاسم بیگ افشار در مقابل شاهنواز خان دشوار شد امیر اصلان خان قرخلو با سپاهیانش وارد معرکه ی کارزار شد و

« دست بر قائمهء شمشیر آبدار نموده ، با عموم سپاه خود حمله بر عساکرشاهنواز خان کرده به ضرب شمشیر تارک شکاف سر نامدارانِ پر لاف و گزاف بر خاکدان می افتاد ... »

« راوی ذکر می کند که : در محلی که رایات بیضا علامات صاحبقرانی از مملکت عراق عازم قلعه ی قندهار گردید ، قهرمان دوران ، امیر اصلان خان را در آن نواحی به سرداری ملقب کرده ، گذاشته بود . ... » 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۱۱:۵۳
علیرضا آیت اللهی

.

 

امیر اصلان خان قرخلو یاور نخست نادر شاه در فتح قندهار


÷س از اینکه نادرشاه افشار قلعه قندهار را محاصره کرد ، حسین شاه ، پادشاه قندهار ، بیست هزار سرباز زبده خود را به سرداری سردار اعظم خود ، سیدال خان ، یاور سابق اشرف افغان ، برای سعی به ترساندن و تاراندن لشگر نادرشاه به سوی وی گسیل کرد ؛ و نادرشاه نیز متقابلا"  لشگری به سرداری امیر اصلان خان به دفع آنان گسیل داشت .

« وساعاتی مناجات کرده فتح قلعه را درخواست نموده ، به تماشای امیر اصلان خان مشغول شد که هژبر زمان با غازیان ظفر همعنان حمله بر سپاه افاغنه نمودند و از طرفین صدای گیر و دار بدین فلک دوٌار بلند گردید و دلیران و گردان تند خوی چون شیر غرٌان و ببر بیان داخل معرکه ء کار زار گردیده به ضرب تیر ، تفنگ و پر تیر عقاب تیز چنگ و نیزه جانستان و شمشیر بران و تبر زین فرق شکاف و خنجر و زوبین معرکهء مصاف قطع حیات از ممالک ممات می کردند و به هر حمله جمعی کثیر از پا در آمده گرفتار غرقاب بلا و لجهء وغا و بحر فنا می گشتند .

چون مجادله به سه ساعت منجر شد ، خاقان صاحبقران را از طول جدال ملال دست داده ، چند نفر از غازیان حضور را ، که در مد نظر همایون ایستاده بودند مقرر فرمود که رفته به امیر اصلان خان تکذیب نمایند که : هرگاه از عهدهء فوج اوباش افغان بر نمی توانی آمد ، جمعی را بفرستیم که تو را از این مهلکه برهانند !

چون چگونگی مراتب را قاصد مذکور به امیر اصلان خان رسانید ، رگ حمیٌت آن خان نامدار به تلاطم در آمده ، بدون تشویش و هراس حمله به آن سپاه بیقیاس نمود که طایفه افاغنه در این مرتبه طاقت صدمهء غازیان قزلباشیه را نیاورده روی از نبرد برتافته راه فرار در پیش گرفتند . و خود را به حصار قلعه رسانیدند . و دلاوران قزلباش تا درب قلعه قندهار کوشش و اجتهاد تمام به عمل آورده ، و تفنگچیان که در برج و باروی قلعه بودند ، به ضرب تفنگ مرگ آهنگ راه ممر و مدخل را بر غازیان مسدود ساخته ، هژبران قزلباش معاودت نمودند .

و در آن روز فرخ اندوز ، قرب چهار هزار و هفتصد نفر سر و زنده گرفته ، معاودت به حضور اقدس صاحبقرانی نمودند . و بندگان اقدس امیر اصلان خان و سایر رؤسا و امرا را به انعام لایقه و خلاع فاخره سر افراز گردانید . و جمعی را که از طایفه افاغنه به نظر اعلی رسانیدند ، به قتل آنها فرمان داد . » .

امیر اصلان خان ، با مغلوب ساختن سردار اعظم و لشگر زبده حسین شاه ، بخش اساسی فتح قندهار را که بعدا" و باجنگهائی متوالی اتفاق افتاد ، در حوالی سال 1150 هجری قمری ، بنام خود ثبت نمود .  

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۶ ، ۱۸:۰۴
علیرضا آیت اللهی
پنجشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۶ ق.ظ

اصلانخان قرخلو ، طلیعه دار فتح قندهار


اصلانخان قرخلو ، طلیعه دار فتح قندهار

پس از واقعه تاجگذاری نادرشاه افشار در دشت مغان آذربایجان ، و انتخاب برادرش ابراهیمخان به عنوان سپهسالار آذربایجان ، نادرشاه به اصفهان حرکت کرد و چون از گردنکشی حسین شاه افغان در قندهار مطلع گردید قصد سرکوبی وی و فتح قندهار نمود .

نادر که سفری به شهر یزد نداشته است (1) در لشگر کشی از اصفهان به سوی قندهار ، حوالی 1149 هجری قمری ، امیر اصلانخان قرخلو را نیز در التزام داشته است و به احتمال زیاد ، بخصوص به منظور تامین آذوقه بین راهی چارپایان کثیر لشگر که از راه کویری ممکن نبوده است ، از مسیر کناره زاینده رود – گاوخونی – ندوشن – نصرآباد ، فراشاه – تفت – مهریز – زین الدین – شمس – و ... به سوی کرمان از جنوب ناحیه ی یزد گذشته است و چند روزدر شهر کرمان که از مراکز افشاریان نیز بشمار می رود اتراق کرده است .

امیراصلان خان در این لشگر کشی ، لابد به عنوان شجاع ترین سردار همراه نادرشاه طلیعه دار لشگر وی در حمله به قندهار شده است ؛ و نخستین گروه ازلشگریان افغان را شکست داده شخصا" جریان را به نادرشاه گزارش کرده است ؛ و آنگاه لشگر عظیم نادر به سوی قندهار حرکت کرده مقارن قلعه قندهار مقابل لشگر حسین شاه صف کشیده است .

(1) در واقعه تاجگذاری نادر چنین بر می آید که نادر به حاکم و مردم یزد که آنچنان در برابر افغانان مقاومت کرده بوده اند ، اعتماد داشته است که حاکم این ولایت به مرکزیت یزد ، ÷رجمعیت ترین شهر ایران آن روزگار ، را به بیعت در دشت مغان نخوانده است ؛ و این امر شامل روحانیان یزد نیز می شود که در آن جریانات به سرنوشت ملٌا باشی دچار نشده اند ؛ و شاید از هشتاد هزار خانوار افشار ، تعدادی قابل توجٌه از بازرگانان و بطور کلٌی اعیان آن طایفه در شهر یزد و برخی از آبادیهای بزرگ اطراف آن ساکن بوده اند .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۶ ، ۱۱:۳۶
علیرضا آیت اللهی
چهارشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۲۰ ب.ظ

لقب امیر اصلان خان قرقلو



 

لقب امیر اصلان خان قرقلو


مهمترین صفات امیر اصلان خان قرقلوی افشار حمیٌت ، شجاعت ، آزادگی ، منور الفکری ، و وفاداری ، وآنهم میان سرداران افشاری و قاجاری و بیات و.... که اکثرا" هرگاه می توانسته اند خیانت روا می داشته اند بوده است .

وی در حدود سال 1114 خورشیدی / 1375 میلادی به پاس رشادت هائی که در جنگ با گرجیان داشته است از نادرشاه افشار لقب « فارس معرکهء کارزار » گرفته است .

فارِس یعنی مردِ پارسی . اسب سوار زبده . جنگاورِ دلیر

ضمنا" و قاعدتا" نمیبایست امیر اصلان خان افشار را که سر انجام حاکم تبریز بوده است با هر اصلان خان افشار دیگر در هرکجای ایران به اشتباه گرفت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۱۲:۲۰
علیرضا آیت اللهی

 


آیا دودمان آیت اللهی یزدی از طهمورث شاه ، پادشاهی از گرجستان ، نسب می برند ؟ (5)


نگارنده در حدود شصت سال قبل از این ، حوالی سال 1335 خورشیدی که در یزد بنام « سالِ سِیلی » هم مشهور شد ه بود ، روایاتی از اینکه امیر اصلانخان ، جدٌ اعلای دودمان آیت اللهی یزدی ، داماد پادشاه گرجستان بوده است شنیده بودم که البته از این دست روایات ؛ بخصوص گاه در نسب سازی و افتخار به آن ، در آن زمان که اوقات فراغت مردم بسیار بسیار بیش از امروز بود ؛ و غالبا" به گپ زدن و نقل وقایع ، بهمراه افسانه سازی ، یا افسانه سازی محض می گذشت فراوان بود ؛ و طبیعتا" نه چندان مورداعتماد استادان فن و حتی برخی از بزرگان ؛ تا اینکه به مطالعه در باره احوال امیر اصلان خان افشار تبریزی و از آنجمله در کتاب « عالم آرای نادری » پرداختم که ظاهرا" دختر منحصر به فرد شاه مزبور ، یعنی شاه طهمورث میرزا ، والی کاختی در شرق گرجستان ، و در شمال ایالتِ گنجه ی آذربایجان ، را از همسران ؟ نادرشاه میشمارد و در واقع :

-      گفته شده است که نادرشاه به وصال آن نوباوه ( فرضا" 12 ساله ) مسیحی گرجستانی رسید که بنا بر این ادعا نادر محو زیبائی آن دختر شده بوده است ؛ و قصد ازدواج دائم با وی و گروگان گرفتنش به دلایل سیاسی را نداشته است .

-      نام این دختر مسیحی گرجی جزو یازده همسر نادر شاه نیامده است و دختر یک پادشاه یا حتی یک والی نمی توانسته است تنها به منزله معشوقه شاه در حرمسرای وی باشد .

-      معمولا" غنائم جنگی یا شبیه آن را به غنیمت گیرنده ( در اینجا امیر اصلان خان قرقلو افشار ) می بخشیده اند

-      از سرنوشت این دختر نوباوه به عنوان همسر نادر در زمان قتل نادر و تقریبا" 25 سالگی این زن اطلاعی در دست نیست .

-      تاریخ شفاهی این دختر را همسر امیر اصلان خان معرفی کرده است که شواهد و قرائنی هم برای آن وجود دارد ؛ گرچه این تاریخ نمی تواند آنچنان معتبر باشد ؛ امٌا نوشته های مورخان مدیحه نگار سلاطین تا چه حدٌ می توانند معتبر باشند ؟! جای تحقیق باقی است ...

-      می دانیم که نادر سی هزار نفر از گرجیان را به خراسان کوچانده است و در روایاتی از آیت اللهی ها در خصوص سفرهای متعدد آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی به مشهد وجود داشته است که احتمالا" فقط به منظور زیارت نبوده است و به دیدار خویشانِ خود نیز می رفته است .

-      گوشه گیری حاج عبدالملک در عقدای یزد گرچه می تواند در آن زمانِ آبادی و رونق عقدا ( و بخصوص قبل از به قتل رسیدن نادرشاه و پس از آن ، قتل اصلان خان ) به عنوان حاکم آن دیار ، که قاعدتا" از افشاریان انتخاب می شده است ، بوده باشد ؛ امٌا به ویژه با توجٌه به لقب حاجیِ وی می توان وی را منزجر از کشت و کشتارهای افشاریان و تحت تاثیر مادر مؤمنه و معتقد خود ، که چنین اشخاصی حتی در دین جدید به آن متصف میمانند ؛ دانست ... و این استبعاد از امور سیاسی و حکومتی می تواند تکمیل شده به تربیت فرزندانی روحانی چون آخوند ملٌا اسماعیل و آخوند ملٌا عبدالله رسیده باشد .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۶ ، ۱۸:۰۸
علیرضا آیت اللهی

 

آیا دودمان آیت اللهی یزدی از طهمورث شاه ، پادشاهی از گرجستان ، نسب می برند ؟ (4)


طهمورث شاه یا بنظر مورخ ایرانی طهمورث میرزا که دیگر حقٌ ÷ادشاهی نداشت و فقط میتوانست به شرط تسلیم کامل برابر نادرشاه حدس زد که نادر ، آن ÷ادشاه نسبتا" سالخورده ، خشن و دارای چند همسر قصد خواستگاری از تنها دخترش و به نوعی گروگان داشتن از وی دارد . بنا بر این دخترش را در محل دیگری ÷نهان داشت و اتفاقا" حدس وی کاملا" بجا بود .

بنا به نوشته کتاب عالم آرای نادری :

« ... و روانه ساختن دختر و ورود چا÷اران والا یکی بود ، که رقم مرحمت آمیزی به جهت طهمورث مرقوم داشته بود که ارادهء جهانگشا آن است که مواصلت فیمابین وقوع یابد صبیه ای که در ÷س ÷رده عصمت طهمورثی پرورش یافته ، در مُحفٌه زرنگار نشانیده ، باموازی یکهزارنفر از نامداران قزلباش برداشته روانه نمایند .

طهمورث میرزا در جواب فرمایش اقدس عرض نمود که : صبیه ای داشتم که چون نخل ثمر زندگانی در پرورش آن کوشیده ، به سر حدٌ کمال رسانیده بودم از قضای فلکی و تقدیر لم یزلی به جوار رحمت ایزدی پیوست . چاپاران مراجعت کرده چگونگی فوت مرحومه مغفوره را به سمع امنای دولت دوران عدٌت رسانیدند .

و طهمورث میرزا نیز با جمعی از غازیان قزلباش متعاقب روارد شده ، به درگاه جهان آرا مشرف گردید . خاقان عدیم الهمال از شنیدن این مقال کمال کدورت و ملال در ناصیه همایونش ظاهر گردیده ، طهمورث میرزا را نهایت التفات و نوازش فرموده ، به خلع گرانمایهء خسروانه سر افراز گردانید .

امٌا ... امیر اصلان خان ... با فوجی از غازیان به عزم شکار کبک و دراج و تذرو عازم شد ، چون قدر یک میل راه از اردو دورشد ...ناگاه چشم امیر اصلان خان بر سواران افتاد ، که در کمر کوه ایستاده اکثری بیدار و بعضی در خواب بودند . لحظه ای توقف فرمود ، که قرب یکصد سوار از قفای آن خان دوران در آمدند . و خود هی بر تکاور زده ، نزدیک گرجیان رسید ، و چون نیک تامل نمود ، آفتاب را ملاحظه نمود که سر در زانوی پیر زنی گذاشته ، رخساره آن تمام صحاری را منور نموده .

چون گرجیان صدای سم غازیان را استماع نمودند ، سراسیمه از خواب در آمده ، به زاری و الحاح در آمده ، به پابوس خان مشرف شدند .

سردار مشار الیه استفسار حالات آن دختر نمود . جماعت مذکور عرض نمودند که : این صبیٌه طهمورث میرزا والی گرجستان است..... »

در عالم آرای نادری آمده است که این یگانه دختر طهمورث شاه را به حضور نادر بردند و بنابر این روایتی که به عقد و ازدواج شخص امیر اصلان خان در آمده است مورد تائید نیست ؛ مگر آنکه منابعی کتبی در باره ی آن وجود داشته باشد ؛ حتی اینکه امیر اصلان خان پس از مقتول شدن نادر با آن زن ازدواج کرده است که آنهم پس از مدتی کوتاه خود نیز مقتول شده است .

در هرحال در اینجا بخشی از زندگی امیر اصلان خان که به احتمال بسیار قوی جد دودمان آیت اللهی یزدی و پدربزرگ شخص آخوندملٌا اسماعیل عقدائی است ، آمده است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۱۷:۰۲
علیرضا آیت اللهی

 

 آیا دودمان آیت اللهی یزدی از طهمورث شاه ، پادشاهی از گرجستان ، نسب می برند ؟


برخی از لشکریان نادرشاه بر رخی از لشکریان گرجی غلبه کرده بودند . امٌا طهمورث شاه یا طهمورث میرزا آنچنان که باید و شاید به خدمت نادرشاه در نیامده بود و با روحیه ای استقلال طلبانه از یکطرف و سیاستمدارانه و مدبٌرانه از طرف دیگر عملا" منتظر این بود که سپاهیان افشاری از منطقه خارج شوند ؛ و نادرشاه که این واقعیت را دریافته بود دستورداد که یکی از سردارانش بنام اماموردیخان ، به نواحی کاخت در شرق گرجستان که در شمال شهر گنجه واقع شده است ، و محلٌ پادشاهی – حکومت طهمورث شاه – طهمورث میرزا بوده است ، برود و این حاکم را به همراهی خانواده و تمامی پسران و دخترانش نزد نادر شاه گسیل دارد .

چون خبر به طهمورث شاه رسید از بیم آن که نادرشاه ، طبق عادت خود ، دختر وی را به عنوان حاکم مقهور و معزول برای خود که نسبتا" سالخورده و دارای چند همسر بود ، بستاند تنها دختری را که داشت ، و چه بسا همین دختر ، یا به تعبیری شاهزاده ی مسیحی گرجی ، بنا به جستجو گریهای آنتروپولوژیکی – اتنولوژیکی و مفادی از تاریخ ، جدٌه ی دودمان آیت اللهی یزدی باشد ! را در محلی به دور از کاختی مخفی نمود :

« ... چون طهمورث میرزا بر چگونگی امر اعلی واقف [ شد ] صبیه خود را که در پرده عصمت پروریده و در رعنائی و زیبائی و حسن و لطافت نظیرنداشت ، آن دختر ماه پیکر را با دونفر دایگان دختر و سی نفر از غلامان اخلاص توامانِ خود همراه نموده ، در نیمه شب از اصل قلعه بیرون کرده ، به قلٌه ئ جبل البرز کوه فرستاد ، و اموال و خزاین بسیار نیز در آن مکان مخفی نموده بود ، که دختر را نیز در آنجا مخفی دارند ، که مبادا نواب صاحبقران آن خورشید پیکر را تصرف نماید . ».

توضیح : منظور از نواب صاحبقران شخص نادرشاه است .

(ادامه دارد )

برگرفته از عالم آرای نادری   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۱۸:۱۱
علیرضا آیت اللهی

 

آیا دودمان آیت اللهی یزدی از طهمورث شاه ، پادشاهی از گرجستان ، نسب می برند ؟ (2)


منافع مشترک طهمورث شاه یا طهمورث میرزا با اصلانخان افشار( قرقلو )


در لشگر کشی نادر شاه افشار به گرجستان ، ، « ... طهمورث میرزای گرجی ایل بیگی و جمعی دیگر از عظما و تواد زادگان ، حلقه اطاعت و متابعت و خراجگزاری در گوش کشیده ... ».

« ... طهمورث خان عرض نموده بود که : سکنه کاخت و کارتیل و غیره ، که سابق بر این باجگزار پادشاهان { ایران } ایران بودند  ، حال که از حبٌ جاه و غرور دولت باد نخوت در دماغ خود افکنده  ، اکثر اوقات به تاخت و تاز این حدود آمده تعرض به حال مردم می رسانند . ... »

طوایفی دیگر نیز برعلیه نادر شاه شوریدند . نادر شاه لشگریانی به آن حدود فرستاد و از جمله بنا به دستور وی « ... امیر اصلان خان قرقلو با موازی شش هزار نفر غازیان خراسانی به عزم تنبیه آن طوایف روانه گردید . بعد از ورود به ده فرسخی آن نواحی ... غازیان و نامداران ، چون باز زرین بال هریک لاله روی عنبر موئی را چون صعوه و گنجشک اسیر چنگال خود نموده ... »

از طرف دیگر « اماموردی خان قرقلو ... به عزم تسخیر کاخت و به دست آوردن شهنشاه گرجی حاکم آن دیار در حرکت آمده عازم گردید ... » که نهایتا" به نحوی محاصره شد . امٌا امیراصلانخان که بر طوایفی گرجی پیروز شده تعدادی اسیر به اردوگاه نادر فرستاده بود « ... در متنزهات آن دیار بساط عیش و نشاط گسترده ، با پریرویان سمن بوی عنبرین موی گرجی به پیمودن اقداح پی در پی  کامستان و کامروا بود... » که از هزیمت بخشی از لشگریان افشار مطلع گردید :

« چون امامقلی بیک از ورود اصلان خان  اطلاع یافت ، جان تازه و روان بی اندازه  به آن آمده ، وارد خدمت آن خان والاتبار گردیده ، چگونگی مقدمه آن سپاه را به سمع آن خان والا جایگاه رسانید . از سخنان امامقلی بیک احوال امیر اصلانخان متغیٌر شده ، ابرام زیادی به او نمود . و از آن مکان جماعت فراری را برداشته ، روانه جنگگاه آن سرزمین گردید ... امیر اصلانخان با سپاه دریا امواج  در حرکت آمده ، به سرعت وارد آن درهء جبال گردیده  ... همگی یا علی گویان در دفع گرجیان کوشیده ... به قدر ده دوازده هزارنفر از مشرکان طعمه شمشیر جانستان شده ، به دارالبوار شتافتند ... و اموال و غنائم گرجیان را بر سر غازیان قسمت نمودند .  »

منبع : عالم آرای نادری . 

( ادامه دارد )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۸:۴۵
علیرضا آیت اللهی